فرشته مامانی......
سلام فرشته کوچولوی مامانی ...........
این روزا نیمه بهاره و چند روز دیگه ماه زیبای اردیبهشت جاشو به ماه خرداد میده که آدم رو یاد امتحاناش میندازه!!!
خدا رو شکر همه چی داره خوب پیش میره......مامانی داره با قضیه با عجله و استرس اومدن تو مقابله میکنه....از یه طرف خیلی دوست دارم زود بیای و اینکه نمیدونم چقدر طول میکشه تا بیای تو دلم(میدونم که خدا مثل همیشه که دوستمون داره تو رو زود میذاره تو دلم...آمین) و از یه طرف هرچی به ترم های آخر نزدیک میشم و استرس بچه ها برای ارائه پایان نامه رو میبینم منم بیشتر استرس میگیرم و اگه شما بیای توی دلم این مسئله اصلا برات خوب نیست....برای همین میگم شما چند ماه دیر تر بیا اما زمانی بیا که مامانت توی آرامش کامل به سر می بره.....
اومدم بهت بگم برای بابا جونت هم پیش خدا دعا کن که تزش رو با موفقیت ارائه بده...هفته دیگه وقت ارائه داره و خیلی هم استرس داره....پدر مهربونت از الان به فکر آینده شماست و برای اینکه آیندت تامین بشه داره تلاش میکنه و هر سختی رو به جونش میخره برای اینکه شما در آینده زندگی خوب و راحتی داشته باشی...امیدوارم قدر بابای مهربون و فداکارت رو بدونی...
دعا کن امسال به خیر و خوشی و سلامتی بگذره و سال دیگه این موقع زودتر بیاد و دیگه قول میدم اون موقع تو رو واقعنی از خدای مهربونم بخوام....و بعد از اون هم تو با پا قدم خیرت به زندگیمون روشنایی بدی...آمین یا رب العالمین
مامانی بره به کارش برسه....بابای نینی قشنگم