سال نو......بهار نو......حرفای مادر و نینی ای!
سلام مامانی جونم
خوبی مامانی؟پیش خدا و فرشته ها خوش میگذره؟؟
سال جدیدت مبارک نینی گلم....دیدی سال 92 هم با تمام خوبی ها و بدی هاش جاش رو داد به سال 93(البته نینی جونم سال 92 برای ما خوب بود خداروشکر، خدا بهمون خیلی کمک کرد و خیلی چیزا بدست آوردیم و مشکلاتمون حل شد)امید وارم امسال و سالهای بعدش برای همه جوونا و ما سال خوبی باشه....
نینی جونم به نظرت تو کی میای پیشم؟مامیت هوایی شده که اولای پاییز امسال تو رو از خدا بخواد، که بیای تو دلش...به نظرت میتونم مامان خوبی باشم برات؟میدونم که نباید سخت بگیرم تا سخت نشه....اما خب حق بده که باید نگران باشم.آخه توی این دوره و زمونه که خودت میای و میبینی درست تربیت کردن بچه خیلی سخته...
مامانت در کل دختر خوبی بود...به جز دوره بلوغم که کمی شیطنت کردم قبل و بعدش حرف گوش کن بودم و نرمال! از وضعیت باباییت خبر ندارم!!! دوست دارم شما هم اینطوری باشی نینی جونم...خیلی دوست دارم زود بیای و از طرفی هم نگرانم...همه چی رو میسپارم به خدای مهربونم....من چندماه دیگه از خدا میخوامت و اون هرجور صلاح دید ...زمان داره مثل برق و باد میگذره...الان که دارم برات مینویسم اوج جوونیمه...اوج شور و شوقم...نهایت اشتیاقم برای زندگی...خوشی هام و ... ولی دلم میخواد تورو داشته باشم و این احساساتم رو برای تو فدا کنم.
کم کم داره موهام سفید میشه مامانی...نمیدونم چرا ولی اولین سری سفیدی موهام که تقریبا یه ساله اتفاق افتاده از یه جا بوده و مثل اینه که اون یه تیکه رو رنگ زدم!امیدوارم موهای تو مثل منو باباییت زود سفید نشه...البته سفیدی مو وراثتی مامانی!!ایشالا تنت سلامت باشه ننه!موهات اگه سفید شد فدای سرت خودم برات رنگ میزنم...
حرف زیاد زدم...6 ماه دیگه این موقع از خدا بخواه که بذاردت توی دلم
من برم به درسم برسم مامانی جونم...بوس بوس