مهراد 16 ماهه شد........
مهراد 16 ماهه شد........ سلاااام
میبینم که خییییلیییی وقته نیومدم آپ کنم... آخه سرم خیلی شلوغ بود. مهرادم ماشالله روز به روز شیطون تر میشه و همش باید دنبالش باشم... از طرفی هم پایان نامه داشتم و نمیرسیدم بیام... ولی دو روز پیش دیگه طلسم پایان نامه هم شکستهههههههه شدددددددد هووررررررررررررااااااااااااا
حالا دیگه شدم مامان تمام وقت برای مهرادم....
از مهراد بگم که 7 مهر 16 ماهش پر میشه و میره توی 17... دیگه قشنگ راه میره فضولی میکنه همه جا آقای فضولیان! خیلی حرف نمیزنه فعلا بعضی وقتا بابا مامان میگه ولی برای خوراکی حرف میزنه! مثلا وقتی شیر میخواد میگخ شششیر...به آب میگه باع! به به وقتی گشنشه میخوتد... هر حیوونی که میبینه میگه ماااا ماااا! البته تا چند روز پیش میگفتیم ببعی چی میگه میگفت بع بع ولی الان میگه ماااااااا! به بیرون هم میگه ددر
میگیم چشمات کو چشماشو میبنده میگیم زبونت کو زبونشو میاره بیرون! فعلا همینا رو یاد گرفته
بذارین مخاطبم مهراد باشه!
خلاصههههه مهراد جونم با غریبه ها غریبی میکنی! هرکی میاد خونمون اولش بغض و گاهی گریه میکنی ولی آخرش که میخواد بره میچسبی بهش که بری ددر عاشق ددر رفتنی!
چند باری هم با خاله بدری و مهشاد رفتی ددر برات توپ خریدن!
دیگه اینکه از دیوار راست میکشی بالا خونه رو مثل مسجد درست کردیم تا جایی که میشه خلوت کردیم میزا رو برداشتیم مبلا رو به ردیف چیدیم که نتونی ازشون رد بشی و جاهای خطر ناک بری!
اول از همه هم عاشق مامان راضی هستی بعد باباییت و آخر هم اگه این دوتا نباشن میچسبی به من! و مخصوصا وقت شیر خوردن میای سمت من!
یه حرکت جالبی هم داری که ما بهش میگیم عشقولانه بازی! وقتی میای بغلمون صورتتو میچسبونی به صورتامون و همش میخوای دماغامون و لپامون رو بخوری!
حرکت جالب دیگه هم اینه که تا میبینی یکی رفت دسشویی شما هم بدووو میری تو دستشویی! نمیدونم چرا انقدر علاقه داری به توالت! ولی در کل عاشق آبی وقتی میریم حموم به زور میای بیرون!
از غذا خوردنت هم بگم که هییچیییییی نمیخوری مخصوصا غذای جامد که اصلا و میاری بالا و واقعا از خدا میخوام این حرکتت درست بشه و همه چی بخوری... البته غذای مخصوص خودتو میخوری صبحا فرنی با زرده قاطی میکنم... میان وعده پوره میوه با شیر ... ناهار سوپ میکس شده... عصرانه پوره سیب زمینی و هویج با شیر زیااااد... و شام هم یا سرلاک یا فرنی یا سوپ ...
راستی اینم بگم که بچه خوش مسافرتی هستی و تا الان کلی زمینی و هوایی با هم رفتیم مسافرت از جمله عید رفتیم شیراز و اصفهان... قبلش هوایی رفتیم مشهد... بعد عید رفتیم آنتالیا... دو بار هم بعد عید رفتیم شمال که خیلی خوش گذشت با وجود شما عسلمممممم
حالا چند تا عکس میخوام برات بذارم به عنوان یادگارییی عشششقممم
اینجا عید 95
اینجا تولده آقا رهامه
تولد یکسالگی آقا پسری لاری پسری
این ماشین رو مامان راضی زحمت کشیده برات گرفته عشقم
آقا پسری رفته آنتالیا
اینجا هم تو هتله
اینم عکس داغ داغ که دو سه روز پیش گرفتم ازت عشقم
خدا رو شکر که تو رو بهم داد... سلامتی و خوشبختی تو رو هم از خودش میخوام... ای خدا مهراد منم صدقه سر همه بچه های دیگه همیشه سالم و شاد باشه... آمین
