مهرادم ، عشقممهرادم ، عشقم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

ماهدونه ی مامان و باباش

فرشته مامانی......

سلام فرشته کوچولوی مامانی ........... این روزا نیمه بهاره و چند روز دیگه ماه زیبای اردیبهشت جاشو به ماه خرداد میده که آدم رو یاد امتحاناش میندازه!!! خدا رو شکر همه چی داره خوب پیش میره......مامانی داره با قضیه با عجله و استرس اومدن تو مقابله میکنه.... از یه طرف خیلی دوست دارم زود بیای و اینکه نمیدونم چقدر طول میکشه تا بیای تو دلم(میدونم که خدا مثل همیشه که دوستمون داره تو رو زود میذاره تو دلم...آمین) و از یه طرف هرچی به ترم های آخر نزدیک میشم و استرس بچه ها برای ارائه پایان نامه رو میبینم منم بیشتر استرس میگیرم و اگه شما بیای توی دلم این مسئله اصلا برات خوب نیست....برای همین میگم شما چند ماه دیر تر بیا اما زمانی بیا که مامانت توی آرام...
24 ارديبهشت 1393

سال نو......بهار نو......حرفای مادر و نینی ای!

سلام مامانی جونم خوبی مامانی؟پیش خدا و فرشته ها خوش میگذره؟؟ سال جدیدت مبارک نینی گلم....دیدی سال 92 هم با تمام خوبی ها و بدی هاش جاش رو داد به سال 93(البته نینی جونم سال 92 برای ما خوب بود خداروشکر، خدا بهمون خیلی کمک کرد و خیلی چیزا بدست آوردیم و مشکلاتمون حل شد)امید وارم امسال و سالهای بعدش برای همه جوونا و ما سال خوبی باشه.... نینی جونم به نظرت تو کی میای پیشم؟مامیت هوایی شده که اولای پاییز امسال تو رو از خدا بخواد، که بیای تو دلش...به نظرت میتونم مامان خوبی باشم برات؟میدونم که نباید سخت بگیرم تا سخت نشه....اما خب حق بده که باید نگران باشم.آخه توی این دوره و زمونه که خودت میای و میبینی درست تربیت کردن بچه خیلی سخته... مامان...
9 فروردين 1393

همیشه توکلم به خداست.....

سلام فرشته مامان........ والا مامانت از لحاظ روحی گرفتار شده شدید! برات بگم که مامانت یه دختر تنبل،خواب دوست،به شدت فکر درس!،راحت طلب! و خلاصه ویژگی های یه دختر یکی یه دونه که تو خونه مامانش لوس شده رو داره(البته از قصد این ویژگی هامو گفتم وگرنه اگه ویژگی های خوبمم بگم میفهمی که مامان تو تکه تو دنیا بلههههههههههههههههه!!!!) اینا رو گفتم که بگم با تمام این تفاسیر باز هم خیال تو افتاده به جونم و دلم میخواد هرچه زود تر داشته باشمت.با وجودیکه دلم میخواد قبل اینکه تو بیای با خیال راحت درسم رو تموم کنم،مسافرتمامو با باباییت برم،یکم جوونیمونو بکنیم بعد شما بیای اما نمیدونم چم شده چرا عجله دارم!باباییت هم خیلی دوست داره شما بیای زودتر.و ا...
24 بهمن 1392

بدون شرح......

خداوندا، به تو امیدوارم و به تو توکل کرده ام.به من جرأت بده تا قدرتمند شوم. می دانمکـه بـرای رو بـه رو شـدن بـا دغـدغـه هـــای زنـدگـی ام نـیاز بـه قـدرت و جرأت دارم و ازطـریق قـدرت تـو می توانم نرم تر از فرشته و قدرتمند تر از شیر باشم . . ...
1 بهمن 1392

مامان گرفتار............

  سلام مامانییییییییییییییییییییییییییی قربونت برم....پسر/دختر قند عسلم نباتم شیرینم!!!!   هرچی باشی پسمل یا دخمل  برا منو بابات فرق نداره فقط سالم و صالح باشی!!!   می بینی مامانت چقدر جوگیره!!!هنوز نه خبریه نه تو میخوای بیای ولی بازم یه حس خاصی بهت داره!    راستش الان میفهمم که چرا میگن یه بچه هر چقدرم زشت وعنق و ...............باشه بازم به چشم مامان وباباش قشنگه و خواستنی!من هنوز نه تورو دیدم نه حتی توی شکمم احساست میکنم اما چون میدونم یه روزی یه موجود نازنین از وجود خودمو همسرم میاد بغلم واقعا دوستت دارم.   والا مامانی الان وقت امتحانامه و سرم خیلی شلوغه.مخصوصا این رشته گوشت...
5 دی 1392

جوجه مامان

سلام جوجه مامانی ، ماه مامانی راستش همش پیش خودم میگم چرا از الان برات وبلاگ درست کردم حالا که نه به باره نه به داره! بعد میرم و وبلاگای نی نی های دیگه رو میخونم که الان یا تو دل ماماناشونن یا به دنیا اومدن دلم ضعف میره! همش دوست دارم که نی نی منم توی دلم باشه.   راستش مامانی بدجوری هوایی شده!دلش نی نی میخواد اما از یه طرف درس داره.آخه رشته مامانی هم خیلی سخته همش عملیه.بابایی بهم میگه 5 ترم بهت مرخصی زایمان میدن!اگه دوست داری نی نی دار شیم! به نظرم باباییتم از من بیشتر مشتاق اومدن شماست!همش میگه مرخصی میدن،نگران نباش،5 ترم مرخصی داری،مامان بزرگ کمک میکنه و.... از این حرفا.   که با این حرفاش مامانی رو هوایی...
12 آبان 1392

ماهدونه ی ما

سلام مامانی عزیز دلم راستش خیلی دلم میخواست برات یادگاری داشته باشم اما خب همش میگفتم حالا زوده....   آخه مامانی تازه ارشد قبول شده و میخواد درس بخونه و گذاشته وقتی شما رو به دنیا بیاره که درسش تموم بشه و با آرامش و حواس جمع فقط و فقط به شما برسه.   ولی خب اینم بگم که عاشق لحظه ای هستم که خدا شما رو توی دلم بذاره و برای رسیدن اون لحظه ثانیه شماری میکنم. د ر هر حال میام اینجا و برات خاطره مینویسم.خدا رو چه دیدی شایدم قراره زودتر بیای توی دلم و خودم خبر ندارم!!!   حتی اگه اینجوری باشه خوشحال تر میشم و خدا روشکر میکنم که خودش زودتر خواست و ماه کوچولومو بهم هدیه داد. از الان دوستت دا...
12 آبان 1392