5 ماه و نیمگی مهراد جونم
سلام عشقم... نفسم ... زندگیم
ننم بشی، بابام بشی، همه کسم، هم نفسم...!
مهرادم عزیز دلم روز به روز داری شیرین تر میشی و بزرگتر و خواستنی تر و البته شیطون تر!
کم کم داری غذا خور میشی مامانی . چند روزه شروع کردم بهت فرنی میدم و حریره بادوم... چند تا قاشق اول رو میخوری و بقیش رو تف میکنی بیرون!! نمیدونم یا دوست نداری یا اینکه عادت کردی کلا تف بازی میکنی!!
شبا هم مثل قبل 12 میخوابی صبح زود بیدار میشی و دوباره منو که بیدار کردی خودت میگیری میخوابی!! مامانی که قبلا خوش خواب بود الان خیییلیییی کم میخوابه
خیلی دوستت داریم مهرادی من هم من هم بابا هم مامان راضی.. بابا که دیگه عاشقته از سر کار که میاد اول میره سراغ شما بهش که میخندی خستگیش در میره بعد میاد سر میز غذا
اینم بگم که خیلی تنبل تشریف داری و نه سینه خیز میری و نه میشینی! فقط میخوری و میخوابی و غرررر میزنی
چندتا هم عکس از مهر و آبان میذارم برات عشقم
اینجا محرمه عشقم
اینم از عکسای 4 و 5 ماهگیت قربونت برم مننننننننننننننننننن